شاعران یاد

ساخت وبلاگ

آری او

مرد شهر آشوب اکنون خفته آشوب است

راوی

کاسه صبر از جبین سر ریز

وامدار سایه های کاروان رفته

یک نفر

آری فلان

آن مرد

آسمان رفته از ابرانه های تازه درد است

شب نشین کوی بی برزن

آری

راوی است این

نام او فردین

داستانش همچنان پر آتش و درد است

کاخ دردش از گلو رندانه می گردد

مرد شهر آشوب اکنون خفته آشوب است

همچنانش ماث می بیند

ماث

استاد شهر آشوب شعر شاعران یاد

قاصدک را پرده میخواند

منتشا هم کیشه ای بی کینه گردیده

بازوان سال های سخت رنجیده

راوی است این ماث

شهر پژواکش روان رفته

درد میخوانند مردان نجنبیده

یک نفر آنسو فلان آن مرد آنسوتر

که نشسته با خودش اسرار می خواند

آری او

مرد شهر آشوب اکنون خفته آشوب است

دل فرود آورده آن پر زخم

آن زبان رزم

همچنانش بزم

آن نهیب روزهای سخت بی مجمر

این ماث است

که هبوطی کرده در من

لیک می بیند

این نگفته شعر های خسته ماث است

داستان مردمان شهر سنگستان

جاده های رفته و برگشته دیروز

بسته بر گرمای یک آتشگهی روشن

توضیح:

· شعر بالا برگرفته از یک خواب است خوابی که همسفرانش راوی و ماث هستند و هیچ تلقین شخصی وارد نبوده است

· ماث مخفف نام کامل مهدی اخوان ثالث به گفته خودش

شعر های فردین شهریاری...
ما را در سایت شعر های فردین شهریاری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : فردین شهریاری mas بازدید : 663 تاريخ : سه شنبه 13 اسفند 1392 ساعت: 3:38